وقتی مکه در سال هشتم هجری به دست مسلمین فتح شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور عفو همگانی صادر کردند. اما فرمودند عبدالله(برادر رضاعی عثمان) را هرجا گیر آوردید بکشید حتی اگر خود را به پرده ی کعبه چسبانده باشد.

این شخص ابتدا مسلمان بود ولی بعد مرتد شد و به مکه فرار کرد و شروع کرد به خدا و پیامبرش دروغ بستن.

وقتی عبدالله دستور قتلش را شنید به برادرش عثمان پناه برد و از او خواست که نزد رسول خدا واسطه شود تا او را نکشند.

عثمان برادر را برداشت و نزد پیامبر آورد و از رسول اکرم طلب بخشش و گذشت برای برادر مرتد خود کرد.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله مدتی طولانی سکوت کردند و سپس سربلند کرده و رضایت دادند.

با اینجای ماجرا کار دارم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کردند و فرمودند:

می دانید چرا مدتی طولانی سکوت کردم؟

منتظر بودم یکی از شما بلند شود و سر از تن عبدالله جدا کند.

(صفحه 192و193،کتاب سقیفه،علامه عسکری)

آری امام جامعه همیشه حرف خود را صریح نمی زند، یا مصلحتی را می بیند یا مقامش اقتضای سخن گفتن نمی کند، این تویی که با بصیرتت باید تشخیص به موقع و صحیح داده و عمل کنی و الا بعد از آنکه همه چیز روشن شد هنری نکردی!

وقتی امام علی علیه السلام از انصار می پرسید که چرا با غیر من بیعت کردید، جواب می شنید: چون تو اعلام خلافت نکردی! اگر تو زودتر گفته بودی حتما با تو بیعت می کردیم.

اینها همیشه منتظرند که امامشان سخن بگوید تا حرکت کنند، اما نمی دانند که همیشه اینگونه نیست.

همیشه قرار نیست امام جامعه صراحتا سخن بگوید،این تویی که باید تشخیص دهی و آیا بصیرت معنایی غیر از این دارد؟

اگر با افکار و اعتقادات رهبرت دم خور باشی و نظام فکری او را در سخنانش بیابی لازم نیست که در هر حادثه ای برایت فتوا بدهد تا تو حرکت کنی، بلکه قبل از آنکه لب بگشاید، ناگفته های او را می دانی.

امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند که از تاریکی شب استفاده کنید و بروید.

آنان که حسین شناسند می دانند که نباید بروند.

امام وظیفه ی خود می داند که جان یارانش را بیهوده به خطر نیندازد، به همین دلیل به اصحابش می فرماید که اینها به من کار دارند و قصد جان مرا کردند، شما جان خود را نجات دهید.

اما تو وظیفه ای دیگر داری! تو نباید مصلحت سنجی کنی!

مصلحت سنجی کار امام جامعه است و کار تو فهم طلب امام از تو که شاید مثل این داستان کربلا خلاف حرف صریح امامت باشد.

اما امان از آن حزب اللهی نماهایی که دم از ولایت مداری می زنند ولی حاضر نیستند حتی سخنان ولی زمانشان را بخوانند تا بفهمند که او از آنها چه می خواهد. قضیه وقتی بدتر می شود که امام جامعه ی مسلمین بارها مطلبی را بیان می کند(مثلا چند بار در ظرف یک سال می فرماید: من به مذاکره خوشبین نیستم) اما عده ای هنوز منتظر می مانند تا ایشان حرفش را صریح تر بزند.

نه تنها نگفته های ایشان را هم نمی فهمند و نمی دانند، گفته های ایشان را هم نمی دانند و از روی جهل می گویند ما منتظریم رهبری نظرشان را بگویند!

دیگر از جان امامت چه می خواهی؟

نکند توقع داری او بیاید در صحنه و علیه سیاستمداران قاجاری مملکت شعار بدهد تا تو تصمیم بگیری که باید حرکتی کنی؟

قرارداد استعماری ژنو 7 ماه دیگر تمدید شد و این فرصتی است برای جبران قصورها و تقصیرها وگرنه مدیونیم!

به خدا قسم به خون شهدایمان مدیونیم!!!

وظیفه ی ما این است که:

ملت را بیدار کنیم!

تا بقیه ی دستاوردهای هسته ای را به غربی ها ندادند و به خاطر آن،به ما تبریک نگفتند! 

امام خامنه ای مدظله العالی:

بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجه‌ای را که ملّت ایران انتظار دارد، به‌دست بیاید، لکن تجربه‌ای است و پشتوانه‌ی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.(92/8/12)

موضع داشته باشید.

نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد... ؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا(93/5/1)

به نقل از:ملک مهدوی

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۳۹۴/۰۱/۱۷ساعت ۲:۱۱ ب.ظ  توسط كاظمي  | 

حجت الاسلام پناهیان پس از وقایع اخیر یمن یادداشتی در پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی منتشر کرد. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

 

 

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

فراخوانی برای فریاد استغاثه

بر اساس آنچه از متون دینی دربارۀ آخرالزمان برداشت می‌شود، فرج در زمانی رخ خواهد داد که دو ویژگی مهم در میان امت اسلامی ایجاد شده باشد: یکی اوج معرفت و اقتدار مؤمنان که ناشی از آمادگی آنان برای یاری ولی خدا و اقامۀ حق است، و دیگری اوج مظلومیت و اضطرار آنان به فرج، که ناشی از دشمنی‌های فراوان نسبت به آنهاست که ایشان را به دعا و تضرع بی‌سابقه وامی‌دارد و موجب نهایت استغاثۀ آنان برای فرج و پیروزی حق علیه باطل می‌شود.

ما از آغاز انقلاب اسلامی بر اساس فرمایشات و پیش‌بینی‌های امام و رهبری انتظار می‌کشیدیم که انقلاب ما سرآغاز بیداری و اقتدار امت اسلامی در جهان گردد، امری که به تدریج تحقق یافته است و فراتر از حد انتظار ناباورانه شاهد آن هستیم. ما هم اکنون بسیار بهتر از اول انقلاب علت دشمنی‌ها و کینه‌توزی‌های استکبار با انقلاب اسلامی ایران را درک می‌کنیم. امروز که امواج بیداری تمام امت اسلامی، به اقتدار مؤمنان منجر شده است، بهتر از هر زمانی می‌شود فهمید چرا هشت سال با ما جنگیدند تا یک ملت را نابود کنند که ریشۀ این بیداری را بخشکانند. اقتدار امروز مؤمنان امید مستضعفان جهان شده است و به اذعان دوست و دشمن طلیعۀ نابودی مستکبران گردیده است.

اما من همیشه از خودم می‌پرسیدم، با توجه به اینکه روز به روز شاهد اقتدار بیشتر مؤمنان هستیم آیا شاهد مظلومیت و اضطراری بسیار بیشتر از آنچه تاکنون جاری بوده است نیز خواهیم بود؟ آیا از این حالت دعای عادی برای فرج، به اوج استغاثه، که تصور می‌شود در آستانۀ ظهور پدید می‌آید، خواهیم رسید؟ چگونه و چه بن‌بست‌هایی ما را به این اوج استغاثه و نهایت مظلومیت خواهد رساند؟ اگرچه طی این سال‌ها، همواره مبارزۀ مومنان، به‌ویژه در دوران دفاع مقدس و سال‌های اخیر، با مظلومیت‌ها و محرومیت‌های فراوان همراه بوده است، اما بدون آنکه بخواهم فال بد بزنم و منفی‌بافی کنم، می‌گفتم مبادا بناست شرایط بسیار سخت‌تری پیش بیاید که بخواهد ما را در اوج اقتدار، به اوج مظلومیت هم برساند.

تصور می‌کنم امروز آن وضعیت پدید آمده است و ما وارد دوران دشواری‌های تازه‌ای شده‌ایم. اگرچه با آغاز جریان بیداری اسلامی و جنایت‌های فراوان تروریست‌های خون‌آشام در منطقه، به‌ویژه در سوریه و عراق، امت اسلامی وارد دور جدیدی از مظلومیت شده بود، ولی با شروع حرکت یمن در نجات از سلطۀ ایادی مستکبران و تجلّی بیش از پیش اقتدار مؤمنان، و آغاز پیروزی‌های چشمگیر مقاومت علیه تروریست‌ها، هرگونه مدارای جبهۀ کفر پایان یافت. به گونه‌ای که امروز شاهد دو عملکرد بی‌سابقه در جبهۀ استکبار هستیم: یکی جنایت‌های آشکار و دیگری خیانت‌های پنهان. امروز حداقل مدارای استکبار با حقوق مردم در جبهۀ حق پایان یافته است، و می‌خواهند حتی کمترین فرصتی به قدرت یافتن حق ندهند. به حدی که حتی حاضر نیستند ظاهر را حفظ کنند و از طریق فشارهای سیاسی عمل کنند و یا جنایات خود را طبق الگوهای پیشین به وسیلۀ جریان‌های تروریستی انجام دهند. می‌بینید که تمامی ایادی استکبار بدون هرگونه توافق ظاهر الصلاح بین‌المللی چگونه بر سر مردم یمن بمب می‌ریزند. گویی یمن را میدان تمرین هجوم همه جانبه علیه جبهۀ حق یافته‌اند.

از سوی دیگر با خیانت‌های پشت پرده و انواع تهدیدها و تطمیع‌ها، جبهۀ مقاومت مردمی مقابل تروریست‌ها را در جبهه‌های عراق و شام به عقب نشینی‌های مظلومانه وامی‌دارند، و جام‌های زهر را از هرسو به سوی افراد ذی‌نفوذ در جبهۀ حق روانه ساخته‌اند. به حدی که هرکجا عقب‌نشینی یا توقّفی در جریان نابودی تروریست‌ها شاهد هستیم، باید آن را ناشی از فشارهای پنهان و پیدای جریان استکبار بدانیم.

این دو وضعیت بی‌سابقه، شامل تهدیدهای آشکار و پنهان بی‌نهایت علیه مؤمنان مقتدر، حاکی از غایت مظلومیت امت اسلامی است؛ و اگر ادامه پیدا کند و لطف خدا مدد نکند و دعای حضرت ولی عصر(عج) نباشد، تمام امیدها را به یأس مبدل خواهد کرد و بازگشتی بسیار خونبار برای جبهۀ حق به دنبال خواهد داشت. در این میان دائماً ایران اسلامی مظلوم را متهم و محکوم می‌کنند، به گونه‌ای که دیگر حتی به دنبال عوام‌فریبی هم نیستند و از رسوایی خود نمی‌هراسند.

از یاوه‌سرایی‌های وابستگان استکبار در منطقه و تهدیدهای آنان علیه ایران اسلامی بوی خون به مشام می‌رسد. پرده‌های نفاق برافتاده است و کینه‌های دیرین روآمده است و دشمنان به عملیات انتحاری علیه جبهۀ حق رو آورده‌اند. دیگر دوران زندگی روزمره و عادی امت اسلامی به پایان رسیده است. هم اکنون این ما هستیم و تقویت اقتدار امت اسلامی از سویی و اضطرار و استغاثه به محضر پروردگار برای ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) از سوی دیگر.

جبهۀ باطل در تمامی جبهه‌های نبرد برای شکستن خطوط مقدم و یورش به مرکز انقلاب جهانی اسلام، یعنی ایران اسلامی لحظه شماری می‌کند. ما باید در این لحظه‌های حساس تاریخی با حفظ آمادگی و افزایش روز افزون آن از هر حیث، و کمک به مجاهدان خط مقدم در تمامی جبهه‌ها به هر نحو که می‌توانیم، به استغاثه برای فرج بپردازیم. این استغاثه ما را لایق فتح خواهد کرد و یک ضرورت برای رشد امت اسلامی است. ما می‌توانیم با فریادهای استغاثه تمام اسباب معنوی را برای پیروزی در نهایت غربت و مظلومیت فراهم آوریم. خدا با ماست و اجابت او منتظر به اوج رسیدن دعاهای ماست. اقتدار رزمندگان امت اسلامی نباید ما را مغرور کند، بلکه تنها باید امید و تمنای ما را برای فرج افزایش دهد. مظلومیت‌های فراوان نیز نباید یأس و رعبی در ما ایجاد کند، بلکه باید ایمان و استعانت ما را از درگاه پروردگار عالم روز افزون نماید.

بیایید در محافل مذهبی و مساجدمان، همراه با تبیین آنچه هم اکنون بر امت اسلامی مظلوم می‌گذرد، فراتر از آنچه در رسانه‌های رسمی قابل بیان است، به برگزاری محافل دعا برای فرج اقدام کنیم و رزمندگان جبهۀ حق را با دعاهایمان یاری کنیم و الا باید شاهد قتل عام‌ها و جنایت‌های بیشمار در کوچه پس کوچه‌های شهرهایمان باشیم. همان‌گونه که تحمل و مدارای جبهۀ کفر در برابر کمترین حقوق امت اسلامی مطلقاً به پایان رسیده است و قصد نابودی مطلق امت اسلامی را نموده‌اند، بیایید ما هم تحملمان را برای دوران طولانی غیبت به پایان برسانیم.

 

علیرضا پناهیان

11 /1/ 1394

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۴/۰۱/۱۵ساعت ۱۰:۱۵ ب.ظ  توسط كاظمي  | 

 

 

خبرگزاری تسنیم: مدیر مسئول روزنامه کیهان اظهار داشت:

در یک کلمه باید گفت که اسب زین شده را داده‌ایم و افسار پاره تحویل گرفته‌ایم.

محمد کاظم انبارلویی رئیس مرکز سیاسی حزب موتلفه اسلامی گفت:

امتیازات فراوانی داده‌شد/ تحریم‌های ظالمانه همچنان به قوت خود باقی است

حجت‌الاسلام حمید روحانی رئیس بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر  گفت:

از تیم مذاکره کننده تشکر و حمایت می‌کنیم اما بیانیه لوزان نگرانی و دلواپسی‌‌ها را بیشتر کرد.

منبع: کاریکاتور حساس بشو

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۴/۰۱/۱۵ساعت ۹:۶ ب.ظ  توسط كاظمي  | 
دوستانی که وضعیت کشورشان برایشان مهم است لطفا این پست را بدون هیچ کم و کاستی تا انتها مطالعه کنند در غیر اینصورت کلاه گشادی بر سر شما هم خواهد رفت !

 

امیر المومنین(ع) جنگ صفین را برده بود...! در دقیقه 90 برخی شعار تعامل سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگر خوار است، علی را به پای میز"مذاکره" کشاندن ، و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !

هر چه علی (ع) گفت "مذاکره"خدعه دشمن است ، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند کسی گوش نکرد ! تاره حاضر نشدن مالک را که نماینده ی علی(ع) بود به مذاکره بفرستند ، گفتن مالک جنگ طلب ،خشن و غیر منعطف است!! بالاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید "ابوموسی اشعری" برای مذاکره برود ...! علی(ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم ، آنها گفتند شما بدبین هستی ابوموسی خوب و انقلابی است ...

علی (ع) گفت من به نتیجه مذاکرات خوشبین نیستم (تشبیه به رهبرم سید علی) شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید...، گفتند خوشبینی و بد بینی در مذاکرات معنایی ندارد، علی گفت باشد مذاکره کنید این هم تجربه ای میشود برای شما و مردم که بفهمند به ترسو ها و آنهایی که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد!

علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توییم مبادا به عمر وعاص اعتماد کنی او شیطان بزرگ است،ابوموسی ابرو در هم کشید وبه مالک گفت :شما توهم توطئه دارید!عمروعاص مودب و باهوش است اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید : در مذاکرات محرمانه و البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دونفرشان علی(ع) و معاویه را از خلافت عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند !

در مسجد عمرو عاص اول به ابوموسی تعارف زدگفت تو بزرگ مایی! ابوموسی خندید و بالای منبر رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دستم بیرون بیاورم علی(ع) را از خلافت عزل میکنم !بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد ، عمرو عاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میاورم علی را خلع و چنانچه این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !

ابوموسی خشکش زده بود ... فایده ای هم نداشت ،خود کرده را تدبیری نیست ... امام علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود چون دشمن شناس بود ، اینگونه معاویه جنگ باخته را برد !!! کمی فکر کنید تاریخ در حال تکرار است ...!

 

اما توافق لوزان توافقی که بی بصیرت ها به اسم برد -برد میخوانند ولی نمیدانند چه باختی و شکستی را به کشورشان تحمیل کردند تحلیل های توافق از این قرار است :(خلاصه)

1.قرار بود صراحتا اعلام شود که ایران به توافق دو مرحله ای تن نمیدهد امابه شرحی که گذشت ابتدا یک توافق با چارچوب تعهد آور پذیرفتند و بحث توافق در باره جزئیات را به بعد موکول کردند و اینجا اینگونه همان خط قرمز را نادیده گرفتن و کلاه گشاد توافق ژنو بر سرشان گذاشته شد !

2.تاکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد ودر آن دست کم 1000 دستگاه سانتر فیوژر برای غنی سازی به کار رفته باشد اما آقایان قبول کردند این مراکز برای 15 سال نه فقط غنی سازی بلکه هیچگونه فعالیتی تحقیقی و توسعه ای مرتبط با غنی سازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود ،و معلوم نیست رئیس جمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی از حفظ و تحقیق فعالیت هسته ای کشورمان خبر میدادند ...؟

3.در توافق لوزان تعهد کردند که از حدود 20 هزار سانترفیوژر فعال فقط 5060 دستگاه آنهم از نوع ir-1 که نسل ایتدایی سانترفیوژر هاست در تاسیسات نطنز مورد استفاده قرار بگیرد و متعد شده اند حداقل برای 10 سال از سانترفیوژر های پیشرفته مدل های 2و4و5و6و8 که دستاورد دانشمندان هسته ای کشورمان است استفاده نشود! آیا میتوان این تعهد را به معنای دستاورد نام برد یا از دست دادن دستاوردها...؟

4.ایران متعهد شده حداقل برای 15 سال ذخایر اورانیوم غنی سازی شده ی خود را فک کنم از 8000 کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و مابقی دیگر را اکسید کندو از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند آیا کاهش 7700 کیگوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانه روزی و ایثار و شهادت دانشمندان هسته ای است در خورد تقدیر است ؟؟ یا ننگ بر این فرمول باخت ؟

5.در متن توافق به وضوح نشان میدهد امتیازاتی که ایران داده همگی قابل اندازه گیری و شفاف است اما آنچه حریف بر عهده گرفت دارای ابهام ،چند پهلو، و قابل تفسیر است بقول خودمون حسابی نسیه بازی کرده ...

6.( از همه مهمتر*):

قرار بود و مسئولان هسته بار ها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو همه ی تحریم ها نمی پذیریم ولی در متن توافق نامه لوزان اولا :سخن از تعلیق در میان است نه لغو ثانیا فقط بخشی از تحریم ها تعلیق میشود ثالثا همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 سال صورت پذیرد و رابعا که از همه با اهمیت تر است این که بخشی از تحریم ها به گزارش آژانس و راستی آزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی است که :

الف :آزانس طی 12 سال گذشته علی رغم همه ی بازرسی ها و اطمینان ها از صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای کشورمان حاضر به تایید آن نشده است

ب: از متن توافقنامه بر می آید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی-بازرسی از هر مکان در هر زمان نیز حاکی از آن است که این بازرسی ها تحت عنوان ابعاد PMD احتمالی نظامی صورت میپذیرد یعنی آزانس باید اعلام کند که در فعالیت های نظامی ایران هیچ نمونه ای از احتمال (دقت کنید احتمال ) بهره گیری از آن در سلاح هسته ای وجود داشته باشد ! دیده نشده است...

و این در حالی است که به قول خانوم وندی شرمن بسیاری از موشک های ایران قابلیت حمل کلاهک هسته ای را دارند و باید نابود شوند !  گزارش آزانس از یک سو مشروط به آن است که باید از تولید موشک های بالستیک دست بکشیم و موشک های تولید شده را نابود کنیم  و از سویی تعلیق تحریم ها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشک های بالستیک را تحت عنوانPMD (نظامی) ارزیابی میکند تحریم های تعلیق شده نیز در اولین بازه ی زمانی  مجددا بر قرار خواهد شد  یعنی امتیاز داده ایم و تحریم ها نیز به جای خود باقیست!

" لطفا به هر شبکه ای(اجتماعی،خبری،سایت،وبلاگ) دسترسی دارید این پست رو منتشر کنید"

پ.ن 2: لبخندم درد میکند  وصف حال من است از نتیجه این مذاکرات...( عیدی که آقای روحانی به ما داد)

پ.ن:منبع غکس دوم : وب حساس بشو

به نقل از: معبر سایبری بی سنگر

 

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۴/۰۱/۱۵ساعت ۸:۵۵ ب.ظ  توسط كاظمي  | 

Shahid Seyed Ehsan Haji Hatmloo is a militant of Iranian Army who was martyred when he was fighting with Takfiri groups in Aleppo, Syria. This is his last image taken when was being interred.
photographer: Reza Vahmi ,( International editor from the French Supreme University of Arts in the Middle East )
Notes:
Muslims have undertaken to fight with Takfiri groups aimed at defending the Islam religion and their religious, sacred places. Islamic Republic of Iran plays a large-scale role in the developments and security issues of the Middle East by its direct presence at Iraq and Syria, having the Major General Ghasem Soleymani as its noted commander and director. In these battles, a huge number of Iranian commanders and Revolutionary Guard militants have been martyred, about whom no accurate official statistics is available.

 

شهید سید احسان حاجی حتم لو٫ یک رزمنده از سپاه ایران است که در شهر حلب سوریه و در مبارزه با گروه های تکفیری به شهادت رسیده است. این آخرین تصویر از او در زمان خاکسپاری اش است.
عکاس: رضا وهمی؛ ادیتور رسمی دانشگاه عالی هنر فرانسه در خاورمیانه

توضیح:
مسلمانان برای دفاع از دین اسلام و دفاع از اماکن مذهبی و مقدس خود به نبرد با تکفیری ها برخواسته اند. جمهوری اسلامی ایران با حضور مستقیم در خاک عراق و سوریه و با هدایت فرمانده ی سرشناس خود سردار قاسم سلیمانی بیشترین نقش را در تحولات و امنیت منطقه خاورمیانه دارد. در این مبارزات تعداد زیادی از پاسداران و فرماندهان ایرانی تا کنون شهید شده اند. ولی آمار دقیقی از تعداد آنها به صورت رسمی منتشر نشده است.

این عکس از مجموعه ی جهانی بدون مرز، در سازمان ملل، سازمان یونسکو و دانشگاه عالی هنر فرانسه با کد Reg.N.8356.201RezaVahmi-2015,ir32146 به ثبت جهانی رسیده است.

پ,ن: با توجه به موقعیت پیش آمده و کسب تایید از نهادهای معتبر حقوق بشر در سطح دنیا، فرصت بسیار مناسبی برای بازتاب تبلیغاتی از روحیه ی ولایتمداری، جهاد، مقاومت و شهادت طلبی جوانان ایرانی در دفاع از دین مبین اسلام و در دفاع از ارزشها و مقدسات به وجود آمده است.
لذا پیشنهاد میگردد نسبت به انتشار گسترده ی این تصویر همراه با توضیحات کامل به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در سطح گسترده و در حد توان ، نهایت همکاری و پیگیری را داشته باشید. لطفا از انتشار لوگو و امضا بر روی عکس فوق خودداری نمایید.

منبع: معبر سایبری فندرسک

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۲/۰۷ساعت ۲:۱ ب.ظ  توسط كاظمي  | 

روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سال ها منتظر روی برادر بودم
چقدر مردم این شهرولایی خوبند
که سرم را نشکستند
خدایی خوبند
چادرم دور و ورم بود
به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود به جایی نگرفت

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۳/۱۱/۱۰ساعت ۹:۵۳ ب.ظ  توسط كاظمي  | 
امشب اين دل گشته بينِ سينه گم
مهدي صاحب زمان آيد به قم

شالِ ماتم را به سر انداخته
ناله‌اش بر جان شرر انداخته

گويدش اي عمه‌ي چشم انتظار
آمدم بالين تو من بي‌قرار

آمدم در شهر قم يارت شوم
من در اين غربت پرستارت شوم

طاهره، مرضيه، ماهِ عالِمِه
اي كريمه، اي رضيه، فاطمه

اي كه نامت شبه نامِ مادرم
در برت با يادِ مادر مضطرم

عمه جان معصومه بين بستري
لحظه‌ي ناله شبيه مادري

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۳/۱۱/۱۰ساعت ۹:۱۲ ب.ظ  توسط كاظمي  | 

معصومه تفسیر معصومیت است كه روزگارى در مدینه طلوع كرد،

معصومه اقامت غربت است در روزگار غربت نگاه ها،

معصومه تفسیر بلند تبعیت است از ولایت.

معصومه نگاه سبزى است كه از معصومیت سرچشمه مى گیرد،

معصومه، روزگار دلداگى است واز غربت به قربت رسیدن.

معصومه ترجمان بلند عاشوراست و قصه با زینب (س) هم سفرشدن.

معصومه فلسفه شیدایى است و غزل ماندن و بودن،

معصومه نگین ایران است كه درقم، شهر اقامه مى درخشد.

معصومه ضریب بالاى ارادت به ولایت است،

معصومه، قصه بلند مدینه تامشهد است.

معصومه انتهاى متبلور است.

معصومه سرسلسله تنهایى است،

معصومه فانى فى الله است.

+ نوشته شده در  جمعه ۱۳۹۳/۱۱/۱۰ساعت ۹:۶ ب.ظ  توسط كاظمي  | 

به امید روزی که رو بنر هیأتیا بنویسند؛

سخنران: حجت بن الحسن(عج).

"اللهم عجل لولیک الفرج"

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۰۹ساعت ۹:۴۶ ب.ظ  توسط كاظمي  | 
بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم
به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی



حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.
سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۳۹۳/۱۱/۱

"متن عربی و انگلیسی پیام در ادامه ی مطلب"

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۳۹۳/۱۱/۰۲ساعت ۶:۲۵ ب.ظ  توسط كاظمي  |