کاش
می دانستم بعد از مرگم اولین اشک از چشمان چه کسی جاری می شود ، و آخرین
سیاه پوش که مرا فراموش می سپارد چه کسی خواهد بود تا قبل از مرگم جانم را
فدایش کنم.
توماس
ادیسون " مخترع نامدار جهان – هنگامیکه دیده از جهان بر گرفت, همه اعضای
خانواده خود را به حیرت فرو برد . این مخترع بزرگ در بستر مرگ, در حالیکه
به ارامی درد می کشید و همسرش دستان او را در میان دستانش گرفته بود, حالتی
داشت که انگار بخواب عمیقی فرو رفته بود . در اتاق سکوت سنگینی سایه
انداخته بود و فقط صدای نفس های منقطع او بگوش میرسید . ناگهان ادیسون درون
بستر از جا برخاست و نشست و چند لحظه مستقیما به نقطه ای در برابرش خیره
شد . سپس روبه همسرش کرد و گفت : تعجب میکنم ! انجا خیلی قشنگ است! این
مخترع بزرگ پیرامون این عبارت خود توضیحی نداد و هیچکس نتوانست منظور او را
از این سخن دریابد . ایا او لحظاتی پیش از مرگ, دنیای پس ازمرگ رادیده بود
.قسمتی ازمطالب ازسایت گیله مردبرداشته شده است
لطفا 5 صلوات برای این مطلب بفرستید